در این داستان واقعی به تجربیات خانواده آقا ابراهیم در ارسال بار به آمریکا میپردازیم. تا انتها با ما باشد.
ساعت حدود یک ظهر بود که صدای باز شدن در گاراژ رو شنیدم، از گوشه پنجره نگاه کردم دیدم بله، ابراهیمه ولی این ساعت که اون خونه نمیاد یعنی چی شده؟ مریم رو بغل گرفتم و رفتم در رو باز کنم. ابراهیم پشت در وایساده بود و یه کارتون تو دستاش بود، با یه لبخندی گفت: سوپراییییز.
-من که داشتم از تعجب و کنجکاوی میمردم گفتم: به چه مناسبت، این چیه؟
-ابراهیم: دم در که نمیشه بزار بیام تو.
-بفرمایید قربان ، ولی این جعبه خیلی برام آشناعه، از کجا آوردی، الان مگه نباید سر کار باشی، اینجا چکار میکنی این موقع روز؟
ابراهیم : آشناعه چون مال خودته…
بعد چسب هاش رو کند و جعبه رو باز کرد تا درش باز شد دیدم همه باربی ها وعروسک های بچگیم داخلشه! از تعجب و خوشحالی داشتم شاخ در می آوردم و کلی بغض کردم…
– اینا، اینا، اینا رو تو چطوری آوردی اینجا؟؟؟، اینا تو خونه مامانمینا تو تهران بودن، کی فرستاد؟ چطور من خبر دار نشدم؟
-ابراهیم: عزیزم من برای تو هر کاری میکنم، خودم صبح رفتم تهران آوردمشون!
– نه بی شوخی، بگو چطوری اومد؟
-ابراهیم: ای جون بابا نیگا کن دخترکم چطوری به عروسکا نیگاه میکنه. یکیش رو بدیم دستش
– نه اینا حتما کلی تو راه بودن خاکی ان، باید تمیز بشن. بعدم بچه پنج ماهه که با اینا بازی نمیکنه. تو حرف رو عوض نکن، برام تعریف کن خیلی کنجکاوم چطوری آوردیشون.
-ابراهیم: عزیزم از لحظه ای که فهمیدیم بارداری همش میگفتی کاش عروسکامو با خودم میاوردم سانفرانسیسکو، تو این چند سال نشد که بریم ایران بیاریم، منم میدونستم که تو چقدر دلت میخواد اینارو بزاری تو اتاق مریم. اگرم انقدر طول کشید نگران تو و بچه بودم. ولی دیگه دخترکمون به دنیا اومد و فرصت شد درباره اش تحقیق کنم.
– وای چه همسری دارم من، تحقیقات میدانی هم کردی؟؟؟
-ابراهیم بادی به غبغب انداخت و گفت: بله کلی درباره قوانین گمرکی خوندم که یه وقت مشکلی پیش نیاد. نگران بودم از ایران بارمون برسه آمریکا به هر دلیلی تحویل ندن یا از بین ببرنش. وای اگر همچین چیزی پیش میومد هیچ وقت خودمو نمی بخشیدم چون میدونم اینا برای تو چقدر خاطره انگیزن و دلت میخواست که مریم کوچولو باهاشون بازی کنه.
– خب …؟؟
ابراهیم: هیچی دیگه از قوانین گمرکی که خیالم راحت شد، تو اینترنت برای ارسال بار به آمریکا سرچ زدم. یه شرکتی رو پیدا کردم که خیلی سریع جواب میدادن، خودشون هم همه کاراش رو میکردن. درخواست دادم برن بار رو ببینن. پرسنلشون رو فرستادن خونه پدرتینا و گفتن میشه اینارو فرستاد مشکلی نیست…
– مامان و بابامو نیگا، من دیروز باهاشون حرف زدم تلفنی، چیزی بهم نگفتن. اینا برای چه زمانیه؟
ابراهیم: وایسا ببینم چند شنبه بود…. آهان چهار شنبه دو هفته پیش بود
– امروز پنج شنبه اس… یعنی تو همین 15 روزه از تهران این عروسکا رسیده اینجا.
ابراهیم با یه لبخندی که نشانه رضایت از خودش بود گفت: 5 روزه اومد. ده روز پیش باید میرفتم میگرفتم که چون مرخصی برای زایمانت گرفته بودم وقت نشد. دیگه امروز تونستم یه مرخصی ساعتی دیگه بگیرم برم اینا رو ترخیص کنم.
– ترخیص سخت بود؟
ابراهیم: نه!! یک ساعته انجام شد.
– خوب میگفتی خودم میرفتم میگرفتم. ولی چقدر خوب فقط یک ساعت کار داشت. گمرک مشکلی نداشتن بار از ایران اومده؟
ابراهیم: نه ، بار که رسید با من تماس گرفتن که بارتون رسیده بروید فرودگاه تحویل بگیرید. اونجا هم یه سری فرم پر کردم ، هزینه های انبار و سرویس فی برای این ده روز رو که شده بود 140 دلار رو دادم، بعد بهم گفتن باید برید اداره گمرک با فرمها، چندتا سوال جواب بدید وفرم ها رو مهر کنن. با ماشین رفتن اون قسمتی که گفته بودن و چند تا سوال کردن که بار برای کیه چرا اوردین و ازین سوالا. بهشون صادقانه گفتم عروسکای خانممه چون ارزش معنوی داره و دلش می خواد دخترمون که تازه به دنیا اومده اونا رو داشته باشه هزینه کردم اوردم. همین
– وای ابراهیم ازت ممنونم. خیلی منو خوشحال کردی، چقدرم سالم رسیدن، فقط این همه عروسکام نیست…
ابراهیم: بقیه اش تو ماشینه!
– جدی یعنی همه رو فرستادن؟ خیلی زیاد بود که…
ابراهیم: بله وزن بار 88 کیلو شد.
– هشتااااااد و هشت کیلو، نه بابا… ، آخه چطور ازت تشکر کنم. ولی چی جوری انقدر سالم رسیده همه کارتن ها سالم سالمن
-ابراهیم: داشتم همینو میگفتم که نزاشتی؛ چون این کارتن ها هم ارزشمند بودن برات ، خیلی تاکید کردم که سالم بیان. این شرکت حمل بار هم همه بسته ها رو تو جعبه های چوبی گذاشت. البته همین جعبه چوبی تو فرودگاه برام دردسر شد.
– چرا جعبه ها مشکلی داشت؟
-ابراهیم: نه جعبه ها کاملا استاندارد بود، حتی سمپاشی هم شده بودن تا تو گمرک سانفرانسیسکو مشکلی پیش نیاد. ولی وقتی بهم تحویل دادن تو ماشین جا نمیشد. کسی هم نبود کمک کنه. برای همین خیلی سخت جعبه رو باز کردم و خالیش کردم. بعد اومدم برم، مامورای فرودگاه گفتن نمیتونی جعبه رو همینجوری بزاری اینجا. دیگه مجبور شدم برای dispose کردنش 40 دلار پول بدم.
– خوب نمیشد جعبه رو با خودت بیاری بیرون بندازی سطل آشغال
-ابراهیم: نه آخه بزرگ بود و راحت تو ماشین جا نمیشد خیلی هم کثیف شده بود تو راه. ولی خوب شد اینا رو گذاشتن تو جعبه وگر نه تو مسیر فکر کنم خیلی داغون میشدن.
_ آخه چقدر تو خوبی همسر…
ابراهیم: اون تلفنایی که هی میگفتی با کی حرف میزنی، با کی چت می کنی، همینا بود خانم. یعنی من از یه طرف باید این بار رو هماهنگ میکردم و تحویل میگرفتم از یه طرف ناز شما رو میکشیدم. دست مامان و بابا شما هم درد نکنه، خیلی همکاری کردن.
ابراهیم مریم رو بغل کرد، منم نشستم عروسکایی که سال ها باهاشون خاطره داشتم رو یکی یکی در میآوردم، چقدر خوشحالم که دخترم هم میتونه این ها رو داشته باشه. تو خاطراتم غرق بودم که ..
-ابراهیم: بیا عزیزم مریم رو بگیر من میرم بقیه بسته ها رو از تو ماشین بیارم. زود باید برگردم سرکار…
ارسال بار به آمریکا، چند نکته از طرف سفیران:
- همونطور که ذکر شد تلاش ما در به اشتراک گذاری تجربه دوست خوبمون آقا ابراهیم در رابطه با ارسال بار به آمریکا و شهر سانفرانسیسکو بود و این داستان کاملا واقعی بود و امیدواریم اگر قصد ارسال بار به آمریکا رو دارین به شما کمک کرده باشه.
- برای آگاهی بیشتر از نحوه محاسبه هزینه ارسال بار بصورت هوایی به اقصی نقاط دنیا به صفحه هزینه حمل بار هوایی در وبسایت ما مراجعه کنید. اگر میخواهید به شهر های دیگر ایالات متحده بار بفرستید به صفحه ارسال بار هوایی به آمریکا مراجعه کنید.
- یکی از اصولی ترین کارها، قبل از شروع پروسه ارسال بار به آمریکا، این هست که قبل از انجام هر کاری حتما قوانین گمرکی ایالات متحده رو مطالعه کنین و مطمئن بشین که حمل بار ، حالا هر نوع باری مسافری یا مهاجری ، خرج و هزینه و دردسر براتون درست نمیکنه. در صورت نیاز قوانین گمرکی غیر تجاری ایالات متحده آمریکا را مطالعه کنید.
- حتما اگر بار شما ارزش معنوی زیادی براتون داره، بسته بندی اصولی بار رو فراموش نکنین، یه مقداری هزینه زیاد تر در مبدا، اون هم به ریال، خستگی رو از تنتون تو مقصد به در میکنه و خیالتون راحته که بارتون صحیح و سالم به دستتون میرسه.
- حواستون باشه که بارتون رو به موقع تحویل بگیرین، بعضی مواقع تو زندگی روزمره سر ادم شلوغ میشه و یادش میره که بارش رسیده و تو انبار داره براش کنتور میندازه و یه دفعه کلی باید الکی الکی پول زحمت کشیده رو برای انبارداری تقدیم کنه و هیچ اعتراضی هم نمیتونه بکنه، تحویل گرفتن بارتون از فرودگاه رو بزارین جزو اولین اولویت کاریتون که متحمل خسارت مادی نشین.